مصائب شب عاشورا
شب شب اشک و تماشاست اگر بگذارند لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند فکریک لحظه بدون تو شدن کابوس است با تو هـر ثانـیه رویـاست اگر بگـذارند مثل قـدش قـدمش لحـن پــیـمـبـر وارش روی فـرزند تو زیـباست اگر بـگـذارند غـنچه آخــر چقدر آب مگر می خـواهد؟ عـمـر طفـل تو به دنیاست اگر بگذارند ساقی ت رفته و ای کاش که او بـرگـردد مـشـک او حـامل دریاست اگر بگذارند آب مـال خـودشان چـشم هـمـه دلـواپـس خـیـمه هـا تـشـنه سـقـاست اگر بـگذارند قامتـش اوج قـیام است قیامت کرده است قـد سـقـای تو رعـنـاسـت اگـر بگـذارند سنگ ها در سـخـنت هم نـفـس هـلهـله ها لحـن قــرآن تو گـیـراست اگر بگـذارند تـشـنــه آبـی و دارد لـب تـو مـی ســوزد آب مـهــریـهٔ زهـراسـت اگـر بـگـذارند بر دل مضطـرب و منتـظـر خـواهر تو یـک نـگـاه تو تـسـلاست اگـر بگـذارند آمد از سمت حــرم گـریه کـنـان عبد الله مجـتـبای تو هـمین جـاست اگر بگذارند رفـتی و دخـتر تو زمـزمه دارد که کفن کهـنـه پـیـراهن بــابـاسـت اگـر بگذارند |